بعد از ظهر های سریالی

ساخت وبلاگ

دلم تنگ شده.. برای روزهایی که خیلی دور است.. برای ساعات هایی که مزه شان زیر زبانم مانده.. دلم خیلی تنگ شده.. بعد از ۶ ماه  سخت کوشی فکر میکردم با شنیدن قبولی دانشگاه باید خیلی خوشحال تر ازینها باشم اما اینطور نبود.. استادم راست میگفت خوشبختی  همان روزاهایی بود که برای هدفم تلاش میکردم.. حالا این روزها دلم خیلی تنگ شده.. برای قدیم ها.. برای روزهای بی خیالی ام.. برای کسی که با او بهترین تابستان زندگی ام را گذراندم.. برای ۲۴ سالگی ام.. برای کافه هایی که باهم رفتیم.. برای پیاده روی های خیابان موسوی.. برای خودم.. برای خود آن روزهایم.. دلم خیلی تنگ شده.. چطور می شود این حجم از دلتنگی درون کسی جا شود.. دلم میخواهد برگردم به ۲۴ سالگی ام.. دلم می خواهد برگردم به آن روزها..

تو به من نگاه کن و مرا اینگونه نبین.....
ما را در سایت تو به من نگاه کن و مرا اینگونه نبین.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alakiiiiio بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 15:28