تو به من نگاه کن و مرا اینگونه نبین..

متن مرتبط با «كه مي گويد مايوس نباش» در سایت تو به من نگاه کن و مرا اینگونه نبین.. نوشته شده است

من اين همه راه آمده ام كه تورا ببينم

  • دلم به بوی تو آغشته استسپیده دمانکلمات سرگردان برمی خیزندو خواب آلوده دهان مرا می جویندتا از تو سخن بگویم کجای جهان رفته ای ؟نشان قدمهایتچون دان پرندگانهمه سویی ریخته است باز نمی گردی ، می دانمو شعرچون گنجشک بخارآلودیبر بام زمستانیبه پاره یخیبدل خواهد شد "شمس لنگرودی"+ یکشنبه پنجم شهریور ۱۳۹۶| 22:35|ب.الف| | ,آمده,تورا,ببينم ...ادامه مطلب

  • آه اى گذشته تكرارى ِ تكرار شونده.. مى شود بروى بميرى؟

  • اينكه بدون صرف هيچ هزينه اى بتوانى سفر كنى هميشه هم خوشايند نيست..اينكه به اندازه پلك زدن به گذشته سفر كنى، هيچ خوب نيست.. اى كاش سفر در گذشته پولى بود.. مى شد راحت به انجا سفر نكرد.. مى شد خاطرات را سرجايشان گذاشت و با خيال راحت در مسير حركت كرد.. بدون حتا يك نظر به عقب..اما خب نمى شود.. تو اين دنياى لعنتى همه چيزهاى بدرد نخور مجانى است..   + یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۶| 23:28|ب.الف| | ,گذشته,تكرارى,تكرار,شونده,بروى,بميرى؟ ...ادامه مطلب

  • چى فكر ميكردم.

  • اين منصفانه نيست.. من خيلى دير فهميدم كجاى اين دنبا ايستاده ام و حالا وقت انجام چه كارى است.. بعنى راستش من هنوز هم نميدام كه الان وقت انجام چه كارى است.. اما خوب مى دانم  كه هيچ پخى نشدم.. و اين خيلى ناراحت كننده است..امشب حالم شبيه شب تولدم است.. وقتى هر بار يادم مى افتد چى فكر مى كردم و چى شد.. + شنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۶| 0:14|ب.الف| | , ...ادامه مطلب

  • كه اين روزها ماندن معجزه است..

  • براى من  نوشتن از گذشته مثل مرهمى است كه با زخم هام همدستند.. نوشتن روزهاى قديم حال من را خوب نميكند.. ولى ياد من مى آورد كه آدم ها چه بودند.. كه بودند.. چه كردند.. و گذشتند.. ياد من مى آورد من چه بودم.. كه بودم.. چه كردم و گذشتم.. من از تمام آدم هاى زندگيم گذشتم.. خوبى و بدى شان را گذاشتم و گذشتم.. اجازه دادم گوشه اى از گذشته باقى بمانند.. هرچند محو.. هر چند گنگ و مه آلود.. بعضى ها همچنان با كيفيت تيرى دى خودنماييى ميكنند اما خب  از تب و تاب افتاده اند.. بود و نبود هيچ يك از خاطرات ديگر اهميتى ندارد.. دروغ است اگر بگويم كه ديگر رنجم نميدهند.. هنوز گاهى عميق ترين جاى دلم ميسوزد.. ولى خب هيچ چيز ماندگار نيست.. همه چيز فراموش ميشود.. حتا بزركترين رنج ها.. زندگى خيلى سمج تر ازينهاست.. حالا كه به گذشته فكر ميكنم.. ميبينم كه چه قوى بودم.. با تمام لغزش هايم ، سخت ماندم.. سخت باقى ماندم.. رنجيدم و باقى ماندم.. گريه كردم و باقى ماندم.. نا اميد شدم و باقى ماندم.. من آدم باقى ماندنم.. تمامى ندارم.. و اين خبر خوبى است.. براى خودم.. براى آنها كه دوستم دارند.. من باقى ماندم براى آنها كه دوستشان دار,این روزها که میگذرد خوشحالم,نشستم که این روزها بگذرد,نشستم كه اين روزها بگذرن ...ادامه مطلب

  • اسمت را سر در تمامى خوبيها مينويسم

  • ميدانى.. اينكه او بيايد صاف تو چشم هام نگاه كند و بگويد: "بخند.. باشه؟ باور كن زندگى زيباست.." براى يك دختر كافيست.. اويى كه تمام عمرش را براى خاطر من دويده.. موهايش سفيد شده.. دست هاش.. واى دست هاى پر مهرش خيلى پير شده.. بايد براى او خنديد.. بايد بغلش كرد و كفت:" چشم بابا.." دختر اين مرد بودن بزرگترين لذت دنياست.. امپراطور سرزمين كودكى من.. قشنگى لحظه هاى سخت من.. تو ماندنى ترينى بابا..,سریال اسمت را فریها گذاشتم ...ادامه مطلب

  • آنقدر ميخوانمت تا استجابتم كنى..

  • مگر ميشود آدم يك چيزى را اينقدر عميق از خدا بخواهد و او استجابتش نكند.., ...ادامه مطلب

  • همه چيز ميگذرد، تو نميگذرى..

  • ميگفت: " به قول بزرگى، تو كارى به  مقصد قطار نداشته باش. مقصد خودت از قطار پياده شو"  ميگفت: حالا به مقصدم رسيدم.. ايستگاه تنهايى..,همه چيز ميگذرد تو نميگذرى ...ادامه مطلب

  • كه مى گويد مأيوس نباش؟

  • آه ازين ناپاييز.. آه ازين فصلى كه هيچ شبيه خودش نيست.. كه فقط اسمش پاييز درآمده.. نه سرمايى.. نه بارانى.. آه ازين ناپاييز.. من به اين  فصل  بى رمق سخت مشكوكم.. كه غريب مانده انگار.. و بى حوصله پشت پنجره نشسته و دماغش را چسبانده به شيشه.. كه دلش يك ليوان چاى داغ با هيچ كس را نمى خواهد.. اين ناپاييز سخت چسبيده به من.. ولى هنوز سر قولى كه داده است مانده.. اين پاييز و بارانش.. ميعادگاه ابدى من و يار.. من ولى از آمد و شد اين فصل ها مأيوسم..  "كه مى گويد مأيوس نباش؟!.. من اميدم را در يأس يافتم.. مهتابم را در شب.. و عشقم را در سال بد يافتم.. و هنگامى كه داشتم خاكستر مي شدم گر گرفتم,كه مي گويد مايوس نباش,که می گوید مایوس نباش ...ادامه مطلب

  • ما را همه شب نميبرد خواب..

  • من ازين شب ها ميترسم.. از اين شب ها كه ذهنم خاموش نمى شود.. بيچاره جسم نيمه جان خواب آلودم التماس كنان غلت مى زند.. كج مى شود..  راست مى شود.. اما مغزم رضايت نمى دهد.. مى خواهد تا ته قصه برود..همين امشب خودش مي بُرد.. خودش ميدوزد.. و براى روزهاى پيش رو تصميم گيرى مى كند.. من چه ميكنم؟ من فقط ميبينمش.. ارام وساكت .. خسته و بى حوصله..از او مى خواهم كه امشب را تمام كند و به خواب راضى شود و  برايش" آى نييد تو اسليپ" آركايو را پلى ميكنم و اشك روانه از گوشه چشمم را از شدت سوزش  پاك ميكنم.. من ازين شبها بشدت بيزارم..,ما را همه شب نمی برد خواب هانی نیرو,ما را همه شب نمیبرد خواب,ما را همه شب نمیبرد خواب دانلود,دانلود آهنگ ما را همه شب نمی برد خواب هانی نیرو,دانلود آهنگ ما را همه شب نمیبرد خواب,دانلود تصنیف ما را همه شب نمیبرد خواب,متن آهنگ ما را همه شب نمیبرد خواب,تصنیف ما را همه شب نمیبرد خواب,معنی شعر ما را همه شب نمیبرد خواب ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها